خبرگزاری حوزه/ «بی همه چیز» اقتباسی آزاد از نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» نوشته « فریدریش دورنمات» است، اثری که سعی کرده تا ضمن وفاداری کامل به متن نمایشنامه با اندکی دخل و تصرف و وطنی کردن آن یک اثر قصه گو را با خلق فضای یک روستا لا مکان در یک موقعیت لا زمان به مخاطب عرضه کند.
«بی همه چیز» ماجرای انتقام عجیب زنی است که پس از سال ها به زادگاهش بازگشته تا با پول عدالتی که سال ها پیش از او دریغ شده را برای خودش اجرا کند و همانطور که از نام فیلم هم پیداست، قرار است روایت انسان هایی بی همه چیز باشد، انسان هایی که هر کدام در موقعیت های مختلف انسانیت خود را زیر پا می گذارند و به نوعی آب که ببینند شناگران ماهری می شوند.
شروع بی همه چیز شروع خوبی از کار در آمده و کارگردان توانسته در سکانس استقبال از مهمانِ تازه وارد آدمهای قصهاش را معرفی و شخصیتهایش را تا حدودی بسازد.
فیلم کارگردانی سر راست و حساب شده ای دارد و بازی ها کاملا خوب و از آب در آمده است اما شخصیت پردازی پرویز پرستویی در نقش امیر از کل فیلم عقب تر است، پرویز پرستویی همان تیپهای قبلیاش را بازی کرده و نتوانسته با اتمسفر فیلم عجین شود و شخصیت امیر را همراه با دو قطب خیر و شرش بسازد.
نقطه ضعف اساسی «بی همه چیز» را شاید بتوان فیلمنامه کار عنوان کرد؛ چرا که قرایی نتوانسته آن چنان که باید در ایرانیزه کردن نمایش نامه دورنمات خوب عمل کند، جاهایی در خلق فضای روستا خوب بوده مثل نوری و گاوش و جاهایی در شخصیت پردازی بد بوده مثل همراهی خانواده امیر با مردم شهر و تنها گذاشتن امیر و همین مسئله سبب شده تا فیلمنامه کار از میانه به بعد بیشتر بر اساس دیالوگ کارش را پیش ببرد تا کنش شخصیت ها و نتواند ارائه کاملی از مانیفست خود در بررسی لایه های اجتماعی خلق شده، بدهد.
یک ضد قهرمان جمعی
ضد قهرمان در «بی همه چیز» مردم روستا هستند، چرا که این مردمند که در فشار اقتصادی در سراشیبی سقوط قرار می گیرند، «بی همه چیز» توصیفی تلخ و گزنده و تمسخر آمیز از فطرت انسانی و فقر است و نمایش روی دیگری از انسان، انسانی که روزی به سبب ترس از برای رسیدن به منافع خود، اصول اخلاقی را به راحتی زیر پا میگذارد و در راه رسیدن به این مقصود، تمامی اشتراکات و عقاید و حتی روابط دوستانه و خونی خود را نادیده می گیرد تا جایی که برادر نیز به برادر رحم نمی کند.
اقتصاد تعیین کننده اصول اخلاقی است، چرا که زن با ورود به روستا با پول و اموالش تنها قصد انتقام گرفتن از امیر را ندارد بلکه او در سکانس هایی با قرار دادن مردم روستا در دو راهی وجدان و پول می خواهد از مردم زادگاهش نیز انتقام بگیرد و آنان را در برابر وجدان خودشان قرار دهد تا با دست خودشان از امیر انتقام بگیرند.
محمدرضا پورصفار
نظر شما